· شاعر از زندگی می گوید
· آقا من یک شاعرم بی ذره یی ادعا . یک چیزهایی می دانم که تو به هیچ بهاری نیست و در عوض بسیار چیزها است که نمی دانم . برای خودم خلقیاتی دارم درست مثل باقی مردم مثل بسیاری دیگر زیرا بار زور و باید و نباید و اینجور حرفها نمی رود ، دست احد الناسی را نمی بوسم ، جلو تنابنده یی زانو نمی زنم . طبعا این ها صفات شخصی خوبی است که البته در خیلی ها هست ولی کوچکترین ربطی به درستی یا نادرستی استناجات و عقاید شخصی ندارد.
· کسانی مرا به عنوان یک شاعر جدی متعهد پذیرفته اند . و کسانی هم مرده ی مرا به زنده ام ترجیح می دهند که قطعاً علتی دارد.
· می توانم بگویم آثار من ، خود شرح حال کاملی است من به این حقیقت معتقدم که شعر برداشت هایی از زندگی نیست بلکه یکسره خود زندگی است.
· پاییز در پنجه های خشک و لاغر و یخ زده ی آخرین دقایق آذر ماه خفه می شد و نارنج های زرد می رسید و جنگل های انبوده در توده های متراکم گم می شد و من به دنیا می آمدم …
· من به دنیا آمدم … برای تولد من جشنی گرفته نشد غیر از همان چراغ نفتی کوچک همیشه گی چراغی روشن نکردند ، صدای دف و تاری به هوا نرفت ، آواز مطربی به گوش ما نرسید و غیر از زنان همسایه کسی دعوت نشد …
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.
زندگی نامه استاد شهریار
شهریار شاعری عاشق بود که شعر او جلوه ای از پاکی وجود و تبلور حقیقی احساس بود. با آن دلی که غزال چابک دشت های غزل بود، می خرامید و چشم زیبا دوستِ «شاعـری» را به خود وا می داشت. آن جا که در دامـن دل انگیز «حیـدر بابا» طنیـن می افکند، دل هر عاشق وارسته ای به آن سو می شتافت. او در سیر پر دامنه خویش، در سلوک عاشقی تا بدان جا پیش رفت که سزاوار دریافت خرقه از دستان مرشد طریقت گشت؛ اما فروتنی و خاکساری اش او را به عالم شاعری فرا خواند. روح پر تلاطم و پر تکاپوی نغز پرور او را می ستاییم.
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.
خواجه عبدالله انصاری که مقامی شایسته در عرفان دارد و نام پرآوازه اش در اقطاع زمین و زمان پیچیده، عارفی وارسته و سالکی است آراسته و صاحب کرامات فراوان. در علم و دانش و قدرت بیان و کلمات شیرین و عبارات زیبا و نمکین، مطالبی خلق کرده که مونس دردمندان و انیس و جلیس و همنشین شیفته دلان و گوشه نشینان است.
کلامش دلنشین و سخنانش آتشین؛ زیرا آنچه از دل برخاسته، در دل ها نشسته و راهی بس عمیق به وجود آورده که با ادای آن سوزها برمی خیزد و هر شنونده را با آتشی خالصانه گرم و سوزنده و پر احساس می کند و سرتا پای وجودش را، مسخـَّر می نماید.
سخنانش اگر چه اکثراً به صورت نثر مسجع و مقفا است، ولی ساده و روان و شیواست و از این رو، مطلوب دل ها و مورد پسند سوخته دلان و سودا زدگان و حق طلبان است. گفتارش، صفابخش محفل دردمندان و آثارش آرام بخش روح و دل و جان است.
آثار این پیر بزرگوار و این مرشد صاحب کرامات، قطب المحققین و قدوة السالکین، خواجه عبدالله انصاری ، مشهور به پیر هرات، به کرّات چاپ و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.
ناصرخسرو قبادیانی(481-394 قمری) از شاعران برجستهی ایران است که با دانشهای روزگار خود نیز آشنا بود. او طی سفری هفت ساله از سرزمینهای گوناگونی دیدن کرد و گزارش آن را در سفرنامهای به یادگار گذاشت. در مصر با فرقهی اسماعیلیه آشنا شد و به خدمت خلیفهی فاطمی مصر، المستنصر بالله، رسید. او برای فراخواندن مردم به مذهب اسماعیلی به خراسان بازگشت، اما مردم آنجا چندان از دعوت او خشنود نبودند. به ناچار در سرزمین کوهستانی یمگان در بدخشان گوشهنشین شد و به سرودن شعر و نگارش کتابهایی در زمینهی باورهای اسماعیلیان پرداخت.
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.
قصه پرداز حقیقت
« بررسی شیوه داستان در مثنوی »
خلاصه مقاله :
بشر از دیرباز با قصه و داستان انس و الفتی بسیار نزدیک داشته و از آن بیان مقاصد غیر مستقیم خویش استفاده کرده است.
از آنجایی که انسانها معمولاً پند و اندرز و حکمت را به صورت مستقیم و تعلیم بی واسطه بر نمی تابند . اندیشمندان و حکما آنها را در پوسته هایی از قصه ، حکایت ، لطیفه ، داستان ، افسانه و … پیچیدهاند.
مقاصد و تعالیم متعالی بزرگان گاه موجد تحولات شگرفی در میدان اندیشه همنوعانشان بوده است .و انتقال این مهم جز با شیوه ای که آنان در پیش گرفتند امکان پذیر نبود . استفاده از این ابزار به قدرت در انتخاب موضوع ، حساسیت در پرورش آن و توانایی در انتقال آن نیاز دارد و شاید اندکند آنانی که بتوانند این ویژگیها را توام داشته باشند.
در میان خیل قصه پردازان حقیقت شاید نام مولانا جلال الدین بلخی در کنار عدهای دیگر بر تارک این شیوه چون گوهری تابنده بدرخشند و علت این برتری چیزی نیست مگر مهارت او در استفاده از این ابزار کارآمد جهت انتقال اندیشه های عرفانی اش . چنین به نظر میرسد که وی همچون اسلاف خویش – عطار و سنایی ـ از حکایت ـ به قول خودش ـ تمثیل ، قصه ،لطیفه ، داستان و … به عنوان وسیلهای کارگشا استفاده می کرده تا بتواند با آنها متعالی ترین حقیقت ها و ناگفته ترین رازها را بیان کند.
از همین روست که مولوی در زمره بهترین داستان پردازان قرار میگیرد ؛ زیرا اگر چه در ساختار و پرداخت بسیاری از حکایتها و قصهها از روش بازآفرینی استفاده کرده و اصل و اساس داستانها متعلق به پردازنده دیگری است اما روش احیاء و مرمت داستانها توسط او کمنظیر است.
در این مقاله برای روشن شدن ادعای خویش داستان «شاه و کنیزک » را به عنوان اولین داستان مثنوی مورد نقد و بررسی قرار داده ایم تا مشتی از خروار را در اقیانوس مثنوی به تماشا بگذاریم آنچه در این میان در خور تامل بوده ، استفاده از تکنیکهای داستانپردازی در مثنوی است که لزوماً رعایت آنها را در داستانهای معاصر اجتنابناپذیر دانستهاند .
کلید واژه ها : قصه ، داستان ، مجاز ، حقیقت ، مثنوی معنوی ،
توجه: برای دریافت رمز مقالات باید به عضویت دهکده خاله فر درآمده باشید.